جامدادی

به دور از هیاهوی تکرار ها و قیل و قال های دنیای ماشینی با خود نجوا میکنم

جامدادی

به دور از هیاهوی تکرار ها و قیل و قال های دنیای ماشینی با خود نجوا میکنم

راه طلائی

حالا حکمت این که من اگه از ۲۴ ساعت خدا ۲۹ ساعتش رو بخوابم بازم انگار از کوه پرتم کردن پایین چیه رو نمیدونم....اَه خاک تو سر  ِ من با این تنبلیم کلی دو دو تا چار تا کردم تا عقب افتادگی این هفته رو با پرکاری امروز تلافی کنم ولی عینهو یه خرس تا الان خواب بودم ای داد اِ...اگه منو به حال ِ خودم بذارن ۲ تا کار میکنم  یا خرس میشم و لالا یا به دیروزهای زندگیم بر میگردم ولاغیر.

راستش خیلی عقبم بیشتر از یه هفته بیشتر از یه سال‌‌..این محیط این شرایط یه جورایی رو اعصابمه این تنبلی ها یه جور فرار ِ.فرار از پذیرفتن ِ‌شکستی که چند سالی ازش میگذره ولی هنوز که هنوزه نه میتونم باورش کنم نه میتونم بپذیرمش . فک کنم دیگه بسه به سوگ لحظه های رفته نشستن دردی رو دوا نمیکنه مگه نه؟

واسه رفتن ِ یه راهی که به خودمو زندگیم کمک زیادی میکنه و واسه منی که تشنه ی پروازم یه سکوی پرش بینظیره ، خیلی وقته این پا و اون پا میکنم، شاید چون میترسم از شروع یا شاید چون هنوز اون شکست و باور ندارم شاید چون خیلی به دیروزهام سر میزنم یا شایدم چون خرس میشم.دلیلش زیاد مهم نیس چون باید از بین بره . آخه من میخوام این راهو برم خیلی وقته دارم بهش فک میکنم . دیگه وقتشه یه تصمیمی بگیرم .آره این راهو میرم

یه چیزایی رو از زندگیم حذف کردم،چیزایی که یه زمانی باور داشتم بدون اونا نمیتونم زندگی کنم با حذفشون یه آرامش عجیبی پیدا کردم ،تجربه چیز باحالیه که اگه نباشه هممون ول معطلیم یکیش همین تجربه که بهم یاد دادکه با عقلم تصمیم بگیرم

یه سری برنامه ها تو ذهنم میچرخه  که یکیش رفتن همین راه ِ فک کنم یه اسم براش انتخاب کنم بهتره مثلا...اممممم آها راه طلائی خوبه؟ آره فک کنم خوب باشه .داشتم میگفتم یکیش رفتن راه طلائی یکی دیگش چه جوری رفتنشه و...بقیه برنامه ها هم باشه واسه وقتی که راه طلائی به مقصد رسید .آخه هم مهمه خیلی و هم وقت گیر ِ خیلی تر

دستی دستی جمعمون به ف....فنا رفتاااااااااااااااااا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد