خب یادم رفت دیگه اِ ...وای به هر کی بگم بهم میخنده وای...چه آبرو ریزی ای... آدم کلاس داشته باشه بعد اصلا یادش نباشه مگه میشه؟وای ...دیدی چه خاکی به سرم شد حالا چی کار کنم ؟چرا اینجوری میشه؟چه افتضاحی ...وای نه...حالا جزوه ی دیروز و مگه کسی بهم میده؟وای از بس هی اومدن گفتن میشه جزوتو بدی منم گفتم نه شرمنده لازمش دارم ...حالا خودم...وای نه دارم دیوونه میشم...چه فاجعه ای از سر حماقت و شوک وارده به یکی از بچه ها اس ام اس دادم که من یادم رفت که دیروز کلاس بیام میشه جزوتو بهم بدی . حالا منکه میدونم جزوه که نمیده هیچی تازه کوس رسواییمونو هم میزنه .مطمئنم طی نیم ساعت گذشته نصف مملکت خبر دار شدن...وای بر من عصر که برم کلاس شدم مضحکه ی خلق اله...ای بابا ...چه اوضاعی داریم ااا حالا بیخیال دیگه، شد، چی کار کنم؟ دیشب به یکی که ازش خوشم میاد کلی اس ام اس دادم دریغ از یه جواب راستش دیگه توبه کردم که از این کارا نکنم آخه به من چه که ملت بیجنبه ان حالا طرف با خودش میگه ببین من چه پخی ام که فلانی این همه اس ام اس داده همیشه همینجوره تا یکی رو تحویل میگیری هول میشه و میرینه به شخصیتت. حالا واسه اینا هم دارم . نمیدونم چرا از تنهایی لذت میبرم و از اینکه با بقیه باشم متنفرم البته اینم بگم که اگه آدم یا آدمایی پیدا بشن که شبیه خودم باشن و ویژگیهای مشترک داشته باشیم باهاشون رابطه ی خوبی برقرار میکنم ولی کسی نیست .الانم کلی کار دارم عصرم یه ۴ ساعتی کلاس .راستی تیم خان داداش بعد از ۲ برد باخت و حذف شد اونم از یه تیم ضعیف الان کارد بزنی خون هیچ کدوم از بچه هاشون در نمیاد من زنگ زدم دلداریشون بدم ولی اوضاع داغون تر از اونی بود که فکر میکردم .راستی تصمیم گرفتم عبادت کنم به قول یکی بدون معنویات ما نابودیم .درسته که سر از اسرار عبادت در نیاوردم و هنوز کلی سوال از درو دیوار مخم بالا میره ولی چه میشه کرد به خیلی چیزا فکر نکنی بهتره .به قول سهراب عزیز کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ .
دوره ی بدی گرفته...........بد
سلام.
وبلاگ منم آپ شد...
منتظر حضورت هستم دوست عزیز
............
[گل]
سلام
با شعرهایی جدید
ما
-من و نازفر-
به روزیم.
نظر شما برایمان ارزشمند است